پاییز همدم جان‌‌های خسته است؛ جشنوارۀ رنگ‌ها و آواز برگ‌هاست؛ صندوق

خاطرات تلخ و شیرین ماست؛ از کودکی تا آخرین پاییز عمر. پاییز فصل عشق‌های

زمین‌خورده است. ما خسته‌ایم؛ همچون برگ‌های زرد و خشک که شاخۀ امید را رها می‌کنند

و یک‌یک بر زمین نامرادی می‌ریزند. پاییز صدای قدم‌های ما در برهوت تنهایی است.

از من نپرس که چند بهار از عمر تو می‌گذرد؛ بگو چند پاییز را تنها و

سردرگریبان در کوچه‌های سرد و خلوت قدم زدی.

بپرس چند بار در کوچه‌باغ‌های رنگین پاییزی گم شده‌ای.

بگو خوش‌تر از بازی با برگ‌های زرد و نارنجی، خاطره‌ای در سینه داری.

پاییز خستگی زمان از هیاهوی بی‌مغز زمین است.

نه پاییز که تابستان آرزوهای مرا  به کویر ناکامی تبعید کرد.


♣♣♣ غروبی در سپیده دم ♣♣♣ پاییز ,رنگ‌ها ,آواز ,عمر ,زمین ,♣♣♣ ,و آواز ,برگ‌های زرد ,رنگ‌ها و ,زرد و ,پاییزی گممنبع

خویشک و برا

ماه مهر بی تو مهری ندارد

دومین سال نبودن سمیه

ییزارم از سرنوشتم

بعد ازتو سالهاست از خود رفته ام

دلـم گرفتـه ای قلم

مسیرِ اشک

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دانلود آهنگ جدید دانلود فایل خرید اینترنتی تخفیف ویژه فقط برای امروز پرتال جامع ترولیا | همراه سرگرمی باش! اقامت اروپا آموزش غذا سایت فروش شعر بای ترانه-تمامی اشعار فقط 25000 تومان دانلود آهنگ های جدید ایرانی قناری